وقتی به کسانیکه تحسینشان میکنیم نگاه میکنیم، موفقیتشان را به شانس، سرنوشت یا عواملی که هیچ ارتباطی با سختکوشی ندارد، ربط میدهیم. و این بزرگترین بهانه ما برای نرسیدن به موفقیت است. «من موقعیت خانوادگی یا پارتی او را ندارم. به اندازه او پولدار نیستم. هیچ استعدادی ندارم.» و این بهانهها همینطور ادامه مییابند. و چون همه مسئولیت موفقیت را به عوامل خارجی نسبت میدهیم، خودمان را از زحمت رسیدن به موفقیت در زندگی راحت کردهایم.
در دهه هفتاد و همزمان با دوره تعادل اقتصادی چنان به مشکلات مالی برخوردند که تصمیم گرفتند فرزندانشان و به خصوص دخترانشان را با مطالبات افراطی مالی روانه خانه بخت کنند. آثار این دوره در دهه ۸۰ باعث تغییر رفتار مردان ایرانی شد و آنها اکنون گرایش کمتری به ازدواج در سنین پایین تر دارند و گاهی مجبور می شوند توان مالی و موقعیت خود را بیش از آنچه است، نشان دهند تا بتوانند با فرد موردنظر خود ازدواج کنند (البته این کار غیرقانونی است و از نظر حقوقی مصداق «تدلیس» محسوب می شود). اکنون به ادامه بحث دراین باره می پردازیم.
کسانی که در غم اندوه به هم خوردن رابطه یی هستند، گرایش خیلی زیادی دارند که دقیقا برعکس آنچه که باید را انجام دهند. به همین خاطر گاهی صدمه ی جبران ناپذیری را به رابطه شان می زنند. در هر فاجعه یی، اولین قدم متوقف کردن خونریزی و بعد حل مشکل است. رابطه ی عاطفی شما هم از این امر مستثنی نیست. زن ها دنبال مردهای قوی هستند که بتوانند از آن ها محافظت کنند و مردها به هیچ وجه به زن هایی که به آن ها اجازه نمی دهند هر کاری که می خواهند بکنند، احترام نمی گذارند پس اگر می خواهید عشق سابق تان را دوباره به رابطه برگردانید چند اشتباه زیر را مرتکب نشوید.
یکی از رموز اصلی رهبری میل به اقرار و پذیرفتن مسئولیت اشتباهاتتان است. رهبران موفق حتی اگر ۱۰٪ مشکل بخاطر آنها باشد، این کار را انجام میدهند. آنها حتی اگر علت اشتباه یک مشتری بهانه گیر و سمج باشد باز هم مسئولیت آنرا به عهده میگیرند؛ حتی اگر موقعیتهایی فرای کنترل آنها موجب این اشتباه شده باشد.
آیا احساس می کنید طرف مقابلتان به صحبت های شما گوش می دهد، آنرا درک می کند و شما را همانگونه که هستید می پذیرد؟ آیا رازهایتان را بدون ترس از داوری برای شریک زندگیتان مطرح می کنید؟ آیا دوست دارید با تمام وجود حرفهای او را بشنوید و با او احساس همدردی می کنید یا می خواهید مدام او را زیر سوال ببرید و در مقابل او جبهه بگیرید؟
همیشه کسانی در زندگیتان هستند که چون نمیدانید چرا بعضی حرفها را میزنند یا بعضی کارها را انجام میدهند، موجب آزار و اذیتتان میشوند. گاهیاوقات، دوست دارید به آنها بگویید که چقدر آزاردهنده هستند یا نادیدهشان بگیرید چون دوستشان ندارید اما یادتان باشد باید حس آن فرد و اینکه چرا چنان گفتند یا چنان کردند را هم در نظر بگیرید. قبل از اینکه بتوانید قضاوت کنید، باید احساسات و افکار آن فرد را درک کنید.
تعداد صفحات : 6