loading...
آموزشی ها
شکیبا بازدید : 1829 سه شنبه 08 بهمن 1392 نظرات (0)

\"آموزشی

روزی روزگاری در ایام قدیم، جوانی بود خوش قامت و خوش قد و بالا و قوی هیکل که از صبح تا شب کار می کرد و زحمت می کشید و سکه روی سکه می گذاشت به این امید که روزی همسری بگیرد در کدبانوگری یک؛ که از هر انگشتش هنری می بارد و وجودش خانه سرد او را گرم می کند. روزگار می گذشت و جوان یک روز که سراغ سکه هایش رفت، دید انباش بسیار خردتر و ریزتر از آن چیزی است که گمان می کرده، لذا لیوان آبی که دستش بود را زمین گذاشت. زود دست به تصویر ابرک بالای سرش برد و با دلی اندک خون، به جای هنرهای ریخته شده از پنج انگشت همسر آینده اش، چارقدی سرش کرد و نشاندش پشت میزی تا او سکه روی سکه بگذارد. اینچنین بر همگان مسجل شد این روزها دیگر فقط برای دختر خانم ها، شاغل بودن آقا داماد مهم نیست.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1131
  • کل نظرات : 496
  • افراد آنلاین : 50
  • تعداد اعضا : 528
  • آی پی امروز : 169
  • آی پی دیروز : 1431
  • بازدید امروز : 2,086
  • باردید دیروز : 13,483
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 25,633
  • بازدید ماه : 35,653
  • بازدید سال : 124,531
  • بازدید کلی : 17,198,760
  • تبلیغات